خانه دوست کجاست
مادر:کجا می روی احمدرضا؟
احمدرضا:دارم می رم برای نعمت احمد زاده ایمیل بزنم...
مادر:برو درستو بخون.
احمدرضا:آخه فلش نعمت احمدزاده مونده توی کیف من.
مادر:برو درستو بخون.
احمدرضا:اگه فلش نعمت احمدزاده رو ندم،نمی تونه درسشو بنویسه.
مادر:خب می ره از مغازه مش حسن می خره.تو برو درستو بخون.
احمدرضا:آخه نعمت احمدزاده درسشو ریخته توش.
مادر:ریخته که ریخته!خودش جمع می کنه.برو درستو بخون.
احمدرضا:خب آخه معلم دعواش می کنه.می گه چرا بقیه شو نریخته.
مادر:خودش دست داره می ریزه،برو درستو بخون...
مادر(در حال دور شدن):عجب غلطی کردیم بچه مونو فرستادیم مدرسه هوشمند!هر روز یه بامبولی در میارن و یه خرجی می تراشن.هیچی،آخرشم می اندازنمون گیر این آقای کیارستمی که هی ماجرامونو کش بده!...
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 12:7 توسط حسن رزم آرا
|
مدرسه ، انسان می سازد . پس چه کسی مدرسه می سازد؟!